محل تبلیغات شما

فرهنگ پژوهی 51 - ریشه های انسانی فرهنگ 2
دکترسید مهدی آقاپور -عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

به نام خدا

به حول و قوهالهی بخش پنجاه و یکم از پزوهش و تالیف فرهنگ پژوهی کهبا استفاده از کتب و منابع معتبر در حوزه های علمی انسان شناسی ، جامعه شناسی ،مردمشناسی و فرهنگ شناسی  داخلی و خارجی بهرشته تحریر در آمده است برای استفاده فرهنگ پژوهان در  وبلاگ فرهنگ واندیشه آقاپور در ادامه این مقدمه درج می گردد . این سلسله مطالب فرهنگپزوهی که در نظر است در آینده به حول و قوه الهی به صورت کتاب تدوین و چاپ گردد تاحدود صد شماره ادامه خواهد یافت . امید است باتوجه به اهمیت بی بدیل فرهنگ و بویژهفقر پژوهشهای فرهنگی  و مظلومیت ان درجامعه ایرانی و جهانی، مورد استغاده علمی و عملی همه فرهنگ دوستان گرامی قرار گیردکه به تحقیق، عنصر فرهنگ مهمترین شاخصه حیات برتر انسانی و اجتماعی و فصل ممیزبرجسته آن از سایر موجودات است. نقد و اظهار نظر و راهنمایی برای انجام  اصلاحات لازم و رفع اشکالات احتمالی شایستهاساتید و فرهنگ پژوهان گرانمایه می باشد    ( و منالله التوفیق- اسفند 1398)


بدون شک،بنا بر اندیشه های اکثر قریب به اتفاق فرهنگ شناسان در سطح جهانی، فرهنگ تواناییخاص بشر و عنصر ماهوی متمایز کننده او از سایر موجودات و حیوانات می باشد. سال‌هاستکه این بحث در جریان است که آیا فرق ذهن بشر با جانوران پست‌تر فرق نوعی است یادرجاتی. دانشمندان نامداری هستند که هوادار این یا آن نظرند. امّا در میان کسانیکه این فرق را جز فرق درجاتی نمی‌دانند، هیچیک تاکنون نتوانسته است ثابت کند کهجانوران غیرانسانی نیز تا حدی می‌توانند همان رفتاری را داشته باشند که موجوداتانسانی از خود نشان می‌دهند. برای این نوع رفتار خاص آدمی می‌توان مثال‌‌های بسیارزد، از جمله: به یاد داشتن اعمال و گفتارها و روزهای معین و مقدّس شمردن آن‌ها،رده‌بندی خویشاوندان خود و بازشناختن هر رده از رده‌های دیگر، منع با محارم ومانند آن‌ها. هیچ دلیل یا مدرکی نیست که هیچ جانوری جز انسان بتواند هیچیک از اینمعانی و کردارها را درک کند. چنانکه تایلور بسی بیش از این گفته است شکافی ذهنیپست‌ترین وحشی را از عالی‌ترین میمون جدا می‌کنند» همراه با جدا کردن انسان ازدیگر جانوران، رفتار انسانی را می‌توان رفتاری تعریف کرد، متشکل از نمادگری یامتکی بر آن، وابسته حرکاتی مانند سرفه کردن، خمیازه کشیدن، کش و قوس رفتن، از جملهکارهای انسانی نیست، بلکه حرکاتی انعکاسی است براساس اعمال زیستی. ما دربارة ریشةعصبی و مغزی نمادگری کمابیش چیزی نمی‌دانیم. انسان مغز بسیار بزرگی دارد. می‌دانیمکه دستگاه عصبی مرکزی، بویژه مغز پیشین، مرکز توانایی انسان برای نمادسازی است اماچگونگی این عمل و سازوکار آن هنوز چندان برای ما معلوم نیست تنها می‌توان گفت کهنخستیها در مرحله‌ای از تکامل خود از یک یا چند جهت توانایی نمادگری یافته‌اند واین امر در رفتارشان آشکار شده است.[1]اگرچه از جریان مغزی نمادگری چیزی نمی‌دانیم، دربارة کیفیت تکامل ذهن یا ذهن‌ورزی،اگر ذهن را یک جریان بدانیم نه یک چیز، بسیاری چیزها می‌دانیم که برحسب این دانسته‌هانمادگری ویژگیِ مرحلة خاصی از تکامل ذهن شمرده می‌شود. مرحلة بازتاب ساده، مرحلهبازتاب شرطی، مرحلة ابزاری و مرحلة نماد گری.
[1].داریوش آشوری، تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ، ص 75-73



انتخابات مجلس و نفی اشرافیگری و رفتار قبیله ای 1-دکتر سیدمهدی آقاپور-عضو هیأت علمی دانشگاه تهران

فرهنگ پژوهی40- فرهنگ قومی، فرهنگ ملی 1- دکترسید مهدی آقاپور -عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

فرهنگ پژوهی 39- رسانه ملی،نظریه ها و راهبردها- دکترسید مهدی آقاپور عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

فرهنگ ,انسانی ,نمادگری ,انسان ,ذهن ,فرق ,فرهنگ پژوهی ,که این ,مغزی نمادگری ,و فرهنگ ,قوه الهی ,علمی دانشگاه تهران

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

greennosefsu مطلب دیجیتال استفتائات جدید (دی ماه 96) خرید ممبر کانال تلگرام (ایرانی و فیک) دانشگاهی برای شما فروشگاه اینترنتی ایرانیان فروشگاه اینترنتی نگین کالا یو پی اس ایران انواع تی شرت پسرانه برای محرم رزرو هتل ، هتل آپارتمان ، سوئیت آپارتمان